ـ نه هنوز
ـ ولی صداش انگار که مرده بود
ـ می میره
بی برقی 2
ـ ببین بذار رک بگم تو هر چی میکشی خودت کردی. تو فکر می کنی که داری بی محلی می کنی و یا قوانینو قبول نداری و اجراشونم نمی کنی. اما خوب نگاه کنی همونا دور می زنه و یه جوری یقتو می گیره. بابا اگه میگن عیدت مبارک، نگو عید چیه مگه، بگو عید شما هم مبارک. تو خودت داری خودتو داغون می کنی. چرا می خوای راست بگی و راست عمل کنی. اینجا جاش نیست. چطور وقتی سرده لباس گرم می پوشی؟ چون میدونی سرما می خوری.....د اینم همونه دیگه. انقدر با مردم سر باورات نجنگ.
ـ من کاریشون ندارم آخه....
ـ همین دیگه. وقتی کار نداری اونا گیر میدن. عادی باش. عادی رفتار کن.
ـ راستی بچه ها مرسی بلیط تئاتر گیر آوردین برام.
ـ اه. توام که همش بحثو عوض می کنی. بابا تقصیر توئه. سعی کن حرف بزنی. دفاع کن. تو هیچی نمی گی فکر می کنی همه خودشون می فهمن. حالا این وسط عکس بگیر!!!!!من نگرانم توچی میشی. تو نمی دونی داری چی کار می کنی...
ـ اه....نور جواب نمیده ...بچه ها می بینمتون سر تئاتر....خدافز
Photo: Sebastio Salgado
ـ چقدر قرمز شدن. تو یا فشارخونت بالاست، یا قند داری، یا اعتیاد. به رنگ و روت که میاد فشارت پایین باشه، به سن و سالتم که نمی یاد قند داشته باشی......
ـ خوبه بابام نیست و الا باور می کرد معتادم.
ـ عجیبه. بذار چند قطره دیگه بریزم. حتما خیلی می سوزونه تحمل کن
ـ .......... ...........
ـ بیا دستمال
ـ .......... .................
ـ خواستی ازدواج کنی یه ماه مصرف نکن تا تو آزمایش معلوم نشه...(هرهر می خنده)
ـ..... ....................تا کی انقدر قرمز می مونن؟
ـ قرمزیشم زود میره نگران نباش
ـ نگرانم بره. می خوام برسم خونه عکس بگیرم.
ـ از چی؟
سارا: هیچی آقای دکتر. خواهرم کمی خله.....
ـ بازم که مردمکات باز نشد. چه عجیب. دیگه بازم قطره بریزم دردشو نمی تونی تحمل نمی کنی.
ـ من جسم نیستم.
ـ چی؟
سارا: هیچی آقای دکتر. خواهرم کمی خله.....
Painted by Marilyn Manson
دیشب خواب دیدم بهم گفت بگو!
Painted by Marilyn Manson
ـ می گفت عکاسی. آره؟
ـ اوووووم
ـ بهت میاد. خیلی متفاوته سر و وضعت....
ـ (سگ میشم و پاهامو تکون می دم که یعنی دردم گرفته)
ـ دردت اومد؟ باید وضعت خوب باشه. تو مجالس عروسی هم عکس می گیری؟
ـ..... ...........
ـ آره فامیلمون عکاس عروسیش واسه هر عکس....
(پاهامو و سرمو به شدت تکون میدم..)
ـ درد داری؟ وا؟ بذار یه آمپول دیگه بزنم.
(در حین پر کردن سرنگ)
ـ من از خودم عکس می گیرم.
ـ یعنی اگه ما بخوایم نمی گیری؟
ـ نه. من عکاسی طبیعتو دوست ندارم. امروز خیلی درد دارم. می رم یه روز دیگه
می یام......خدافززززز
ـ پانسمانت مونده!!!!
ـ گفتم درد دارم.
ـ پدرتون گفت وقت ندارین دوباره بیاین. گفت امروز کارتونو تموم کنم.
ـ راست گفت.
اون یه جنین مرده بود. من بغلش کرده بودم. تکونش میدادم و به شدت دوسش داشتم. خیلی لاغر بود. همه جاش گوشت قرمز بود اما من دوسش داشتم ......
بی برقی 7
برو سرم داره می ترکه..... اون بلوز سرمه ای زرشکیمو بیار....هم سردمه هم دوسش دارم....سر راه تو فریزر دنیال بستنی نگرد. تموم شده.....2تا ادویلم بیار لطفا....
Photo: Weegee