قرص 1=
و باز رختخوابو قرصو عدم تن به انهدام
و باز ساعتها
گوش به نفسها
چرخیدن حول آینه
و تکاندن انگشتها.
تف انداختن به هوا
با غرور سینه صاف کردن که نه سردتر نمی شود
از این گستاختر زندگی نمی شود.
و باز قرص
و باز رختخواب
چروکهای خشمگینش
تومهای بی پایان
.....
و نهالی پرکنده:
درون من سوخته و ناامن از کلاغ!
قرص 2 =
تسلیم می خورم
و می اندیشم به دروغی که می ترساندم.
قرص 3 =
من طاقتش را دارم
به تک سرفه ای اعتماد می کنم
و می دانم به قهقهه هم نمی ارزم.
قرص 4 =
تو: بی خواب ترین حسرت روی بی تفاوت ترین خواب
قرص 5 =
سکوت را در هوا می چلانم
ملافه های قرمز پهن می کنم
آنقدر جیغ می زنم که صدایت نرسد