دیشب و سخت، در آسمان پر از پرسه بی او!

قرص 1=

و باز رختخوابو قرصو عدم تن به انهدام

و باز ساعتها

گوش به نفسها

چرخیدن حول آینه

و تکاندن انگشتها.

تف انداختن به هوا

با غرور سینه صاف کردن که نه سردتر نمی شود

از این گستاختر زندگی نمی شود.

و باز قرص

و باز رختخواب

چروکهای خشمگینش

تومهای بی پایان

.....

و نهالی پرکنده:

درون من سوخته و ناامن از کلاغ!

 

قرص 2 =

نازکترین میله هم کج نمی کنم....

تسلیم می خورم

و می اندیشم به دروغی که می ترساندم.

 

قرص 3 =

من طاقتش را دارم

به تک سرفه ای اعتماد می کنم

و می دانم به قهقهه هم نمی ارزم.

 

قرص 4 =

تو: بی خواب ترین حسرت روی بی تفاوت ترین خواب

 

قرص 5 =

سکوت را در هوا می چلانم

ملافه های قرمز پهن می کنم

آنقدر جیغ می زنم که صدایت نرسد