۱۹ - ۶:۲۴

1

پاشو پاشوووووووووووووووووو........میگم پاشو

سیب؟

نه نه

گفته بودم

آره آره تو همیشه میگی. منم هیچوقت گوش نمی دم چون تو تنها کسی هستی که سنجیده حرف می زنی.....

باز امتیاز دادی؟

یه خط.....یه عکس......

دوباره؟

نه...نه

ولی تو که....

ببین همه چی معلومه: اون که تا تا ....تا تا تا تا ....همین دیگه

دومیم می دونم

3ومی هم که اینااااا

نه..........می شکنی

آره

می تونه نشه...تو همش می خوای بشکنی واسه همین به همه اجازه میدی بشکننت

اون پشت یه گنجشک اومده

واسه توئه

یعنی جفت تو این سرما هست؟

تو...تو.....

بیا بیا پاشو بیا برات تعریف کنم. 5شنبه صبح پاشدم. دلم شور می زد. یهو ترسیدم. نکنه شماره اش یادم بره. زیر لب تمرکز کردم....6650 – 5502- 6605.....دیگه می دونی چقدر حالم بد شد..می خواستم ستون گاز بگیرم. ملودی شماره اش یادم رفته بودم. حالا وقتی شماره شو می گیرم و پروین میگه مشترک موردنظر خاموش می باشد با چی گلوم سیاهی بره و چشمام با یه پلک پرت شه تو سیاهی؟

آخه چرا؟

بذار بقیه شو بگم امروز اتفاق وحشتناکتری افتاد. موزیک = بلند....رایکا = جیغ جیغ....دستم = بند دوربین ....

الو

الو؟ الو؟

تق....شماره save نشده...مجله عکس؟ مجله هنرمند؟ سایت عکس؟ اه اه.............من یه چیز میگم ترسوها هزار چیز دیگه می نویسن.....متن شوکه آور منو واسه تبلیغ سایت ببین چه گهی زدن...همه رو حذف کردن..ترسوای اسلام زده

تو داری فرهنگ می سازی نرو.....

گوش بده.....یه صدای ناآشنا.....انقدر عوض شدی.....وقتی سکوت کرد از نفساش شناختم...دنیاهامون عوض شده پس صدا هم طبیعتا........من غریبه هارو قورت می دم....و اون معتقده که...............خوبه حداقل این بهش ثابت شد

نگو دیگه

نشناختم

حالت خوبه؟

آره هم شماره ش...هم صداش.....

یخی؟

ها؟

 

2

سیب؟

زرد؟

آره. یه عکس گذاشتم. فکر کردم comment میذاری

قرمز بود

دستت کردی؟

می خواستم تو فیلم این دستم باشه و الا 8 تا نگینش به وجدم نمی یاره

بگو چی می خوای؟

هیچی

آدمی که اینقدر عذاب میکشه. یه چیزی می خواد

منو نشناختی؟

چرا...تو می تونستی...

کافیمه..کسیو ندارم

اونم نداره

(سرفه – سرفه – سرفه – سرفه)

سمین؟

منگم. تو سیاهی خوابم می بره. از قبر نمی ترسم. صبح یه مورچه سبک دیدم. خوابش سنگین بود. سبکی مورچه ها سنگینه. می دونی احساسم چرخم میکنه. نسبت به در آبلیمو که زورم نمی رسه بازش کنم و با چاقو درشو سوراخ می کنم با اندازه احساس دارم. اما اگه همین چاقو دستمو ببره احساسی ندارم

قرص......قرص............تو خودتو کشتی

نه من خودمم که کشتم

 

3

پاشو...پاشو.......د میگم پاشو

سیب نمی خوام

نه زنگ زد

گفته بودم

دیدمش

می دونستم

پاشو نمی دونی..عوض شده بود

اجتناب ناپذیره......مثلا؟

خیلی بد خیلی بد بود

واسه تو بد بوده چون رویاتو خط خطی کرده. بد بودن واسه تو دلیلی واسه خوب نبودن اون نیست. پس اگه خوبیش مهمه به بدی خودت تکیه نکن.

نمی دونی.....مانتوش....آرایشش.....عوض شده بود

گفتم میاد

کاش نیومده بود

یا دنبالشو نگیر یا تحمل داشته باش

خرشو دادی؟

آره کشتیش با کادوت

پولشو تو دادی

بله دیدم. یه زخم دیگه رو دستت....دیشب چی کار کردی؟

خوابیدم

دیگه؟

خواب ندیدم

دیگه؟

یه ماشین چپ کرده بود....دقیقا جای من....فکر می کنی بعدش تو اون حالت رو برانکارد بهش sms دادم چی گفت؟

نمی خواد بگی

آ ف ر ی ن

دستتو دیشب چه کردی سمین؟

خسته بودم.....

می دونی اون دفعه دستتو اونطوری کردی چقدر عذاب کشید؟

نه. من نشناختمش. فکر می کنه حالش بده. نمی دونه واسه من چیه که نشناختم.

گنده نکن یه چیزیو. شلوغ بوده. مدتهاست صداشو نشنیده بودی. شماره شو نداشتی. صداش نمی یومد

برام تمومه

نرو

می برن

چیزی نیست که نخوای و انجام بدی

من می خوام

اما گفته بودی اگه درست شه نمی ری

درست شد

 

4

من اینو قبلا نوشتم

پس چرا دوباره؟

دوباره نیست

تو می خوایش. واسه همین یهو اینقدر تغییر می کنی

درسته

پس می خوایش!

هرگز...تیکتیکتیک....تیک تیک تیک.....ت ی ک ت ی ک ت  ی ک

سمین؟

صدای پاهامون بود

آخری؟

نه دومی تو بودی

اون؟

از یه اسب آبی سنگین ترم

کلیدات؟

تو دستمه....بهم نده...جایی ندارم

اشتباه اشتباه اشتباه.....تو حالت هنوز خوب نشده. و بدتر از همه اینه که خودت می دونی که اشتباه می کنی....

اون جمله چی بود؟

همه چی رو پررنگ نکن....سمین سمین...سفت بشین....سمین....دستات نذار بیفته...

چقدر شیشه تو رگامه

.............

غصمو نخور....نخور......چقدر گفتم

ببین 2باره دستت چی شده...

قطعش می تونم کنم؟

آره راحته واست...چی راحت نیست؟

دستو نگفتم.............دروغی که تو عشق باعث قدرت میشه ناراحتمه

سردته؟

چند سال پیش 2 تا دفتر داشتم تمام تمام جمله هاش اون تو بود. حفظ می کردم. اونم 6 تا جمله منو نوشت. یکیش دروغ بود. جمله آخر خودشم دروغ بود. عشق هرگز نمی تونه از خودخواهی بگذره

تو فقط می تونی.....خوابتو 2باره تعریف می کنی؟

آره. تو یه اتاق تاریک بودم. زخم بود بازوهام ...گریه می کردم. تو اونور دیوار بودی و فریاد می زدی تا دریچه بیا بعد کمکت می کنم. تاپ آبی گل گلیش که یه سنجاق سینه گلی رو سینه سمت راستشه تنم بود.

دفعه پیش اینو نگفتی....

مقدساتمو به زبون نمی یارم.

الان چرا؟

فقط یه تاپه

بقیه اش؟

همین بود....

تو دروغ نمی گی.....بخواب

5

کجایی؟ بهتری؟

رو میز خوابم برد

برو خونه

.......

باز کلیداتو گم کردی؟

...........

گفتی دیگه سرکار نمی ری...

اون غرورش باارزشتر از عشقه

تو فقط می تونی

شماره هارو save  کردم دیگه......

پس نمیری؟

بی پولی بده؟

معلومه....می دونی از کجا داری کجا می ری؟ احمقانه س...هیچ کسو نداری. پول نداری.....

یخه....خوابم میاد

باز؟ باز؟

نه نخوردم.....

 

هنگامی که نگاه تو به حجمی خیره می ماند

و دستهای لرزان من در جستجوی در طرح اتاق را به هم می ریزند.