خاکسترهایتان: بند بند تنم
سرفه هایتان، گرداب در سینه ام
ببین سردردهای پر از زرداب
چنگ های پیچیده در مرداب!
پشت پنجره ها: قبرهای چاق
درون دیوار: فضله های موش
بگیر مغزی سوخته
بیا لبانی کبر بسته
هر انگشتم لاشخوری لاغر
در شکمم زالوهای شوریده
بپوش ماسکی از اسفالت
ببار هق هق های برقدار