نه عکس. نه می نویسم. نه می خونم نه می شنوم. در من پوست می اندازند و همه چیز انقدر می ماند تا از سر ناچاری تو رو مقصر بدونم. بابا سخته. عوضی اینی که میخوای سخته. حالا هی بشین گلدونمو آب بده و بزرگش کن. تو بازی من بازی تو یه بادبادکه. حتی دیگه بهش سرم نمی زنم. تو انباری از روغن خفه شده