لثه
























نه

این دام دیگر نه

سوخته 

پوسیده

دیوانه

برو

دست از سر این چند چکه آخر بردار

صدای مار گرفته ای

سرفه ات از اعماق داس خورده اند 

و چرکی زمانه را روی پلاک ماشینت این ور انور میکشی

در حلقومت پرنده ها زخم می خورند

و در چشمهایت یک جغد به شومیش ایمان می اورد

برو

اسمان از من ازادتر نیست

سحر از من سردتر

..... 

هر جا بروی صدای دندانهای موش که از ارنجت شروع کرده اند

دنبالت خواهند کرد

و برگه برنده را آن بازنده رو میز می کوبد

و تو می پذیری

و تو به ارنج جویده ات بیشتر باور داری 

تا سگ های رکیک این مرز و بوم!

دولا شو

روی زمین دراز بکش

سم های خون آلود پا بر زمین می کوبند

تو از جریان نابالغشان عقب افتاده ای

و مرتب نبضت می کوبد

که آی دیر شد

که آی ساعت

ورم

یه دقه

سه دقه

پنج


دیر می شود

تو قبلا آگهی ها را خوانده ای

و برای تسلیت تماس گرفته ای

چیزی گنگ از پیشانی ات بالا می رود

و سعی داری ثابت کنی

زنده بودن به این هاست

من بیشتر دردت نمی اورم

شب بخیر


ساعت را کوک کن

اجل ناگهان نمی آید!