تنها تو آنجا!




کوتاه است در

پس آن به که فروتن باشی

آینه ای نیک پرداخته توانی بود آنجا تا آراستگی را پیش از درآمدن در خود نظری کنی

هر چند که غلغله ی آنسوی در زاده توهم توست نه انبوهی مهمانان

که آنجا تو را کسی به انتظار نیست

که آنجا جنبش شاید اما جنبنده ای در کار نیست


نه ارواح

نه اشباح

نه قدیسان کافورینه به کف

نه عفریتان آتیشین گاو سر

نه شیطان بهتان خورده با کلاه بوقی منگوله دارش

نه ملفمه ی بی قانون مطلق های متنافی

تنها تو آنجا موجودیت مطلقی

موجودیت محض

چرا که در غیاب خود ادامه میابی و غیابت حضور قاطع اعجاز است!



استاد شاملو