نمی دونم از کجا سبز شد یهو تو زندگیم این صابون زشت حالا نگم بوگندو که نیست ام، اما آخه اصلا "من نیست" خریدن این چیزا. اما خب الان دو ماهه منتظرم تموم شه برم سراغ اون butter strawberry liquid soap که از چارلی دزدیمش چون خودم وسعم نمی رسه بخرم. واسه همینه اصلا. اصلا همینه. فک کن روزی دو بار یه بار قبل سرکار رفتن یه بار بعد ورزش حمام کنی بعد یه صابونی در طول دو ماه تموم نشه. امروز Van art gallery مجموعه surrealism برمبنای تفکر فروید رو به نمایش گذاشته بود بعد یه کار هنرمندی بود به اسم به اسم واستا از تو کتابچم نگا کنم. واستا واستا... Annet Messager که کنار کاراش نوشته بود:

I don’t clearly remember but sth like, my works are all about everyday objects which are the most troubling & strange…

بعد کاراشو باید می دیدین چشم انسان رو عکاسی کرده بود و به شکل پرنده بریده بود و تو فضا ول کرده بود. آخ خوب بود. آخ خل بود. بعد من گفتم God Damn IT, that’s my bloody everyday problem

به کوچه نزدیک میشم هر روز. برام شده یه سردرد. هر روز می پیچم توش ببینم کی چی امروز گذاشته. آدم جن زده میشه گاهی. مثل یه مریضی دلچسبه. هر روز می ری یه جایی ببینی چی شده. جالب اینجاست که نه عکس می گیرم نه فیلم. فقط می رم ببینم چی شده. داستان از اینجا شروع شد که فاصله خونه تا کلاسای ورزش کمه و چون در کانادای شریف شسته رفته و تر تمیز و ژیگول پیگول نمیشه indoor سیگار کشید من تا از خونه میام بیرون یکی روشن می کنم. بعد چون یه دونه تا کلاس تموم نمیشه بیرون وامیستادم تا تموم شه و چون خیلی زشته و بد به قول این people ها که به آدم میگن loser اگه دم کلاس ورزش سیگار بکشی یه کوچه ی مخوفی اون بغله که من میرم توش سیگار بکشم از سلام ملیک بیهوده که بهتره با آدمای خوب هدفمند. آره تو کوچه هه روز اول چیز جالبی نبود. روز دوم چند تا ته سیگار. روز سوم یه pad روز چهارم چند تا روزنامه مچاله روز پنجم رو دیوار یه graffiti  سبز  روز ششم یه دستکش  روز هفتم یه کاندوم روز هشتم هیچی روز نهم چند تا نت به دیوار بود have u paid for the parking روز دهم یه سرنگ... تو تخت از این ور به اون ور شدم یه رو تختی خوشگل سفید و یاسی خریدم. چشمامو باز کردم دیدم یه کله گنده از بیرون  داره پنجره ها رو می شوره. یادم افتاد که ای وای دیشب blinds ها رو پایین نکشیدم. حالا بیا درستش کن. درست نشد که نشد. اون بیرون چند تا سگ واق واق می کردن فکر کنم خانوم Tangerine  سگاش به اون آقاهه حساسیت داشتن. گربه منم این ور اونور قدم میزد و منتظر بود که قضیه چه جوری حل و فصل میشه. هوا تاریکه. تو موزه امروز یه animation دیدم که از جلوی چشمم بیرون نمیره. الان واست نگا می کنم ببینم تو youtube هست. وای به زندگی عادت نمی کنم. عادت نمی کنم از خودم بدم میاد که می تونم خوب مرز بین دیوونگی و عقل رو رعایت کنم. والا میگن خوبه آرتیست این شکلی باشه. والا میگن افراطی نبودن تو آرت خوبه. والا میگن این شکلیه که موفق میشی. میگن fucked up people do not go anywhere. د به درک. می خوام صدسال اینطور نشه. دیدی نشد آخر سر؟ دیدی نشد عید برم خونه؟ د هُش هش نشد که نشد. باطری ipod مونده رو do not disconnect داره پدر صاحابمو در میاره. جمعه نیست اینجا همیشه جمعه ست مثل صدای آمبولانس که تمومی نداره. مثل صدای چرخ گوشت. مثل دندون رو دندون کشیدن و سق زدن به بچه یاد دادن. آخ بدم میاد. آخ. بالاترین میزان crime  در Brooklyn هست میدونی. 67.8 per hour. هاها من اونجا راه رفتم. ها ها جرات نکردم دوربینمو دربیارم. ولی آخ خوبه. پر سیاهه. و همه فحش خارمادر میدن به هوا به ماشین به جوی به تبلیغ بستنی. تازه من چون خوشگلم بهم crack  هم تعارف شد. من ترسوی بزدلو بگو تا دیدم مورد توجه واقع شدم تاکسی گرفتم د فرار... بیشتر نگران هستیا بودم. عادت نداره. اخبار نمی خونه. احمدی نژاد نمی شناسه. بنزین که گرون شده رو بی خبره. ااااا باشه نمی گم. باشه استغفراله. خدا به دور یه موقع کسی نفهمه 18 تیر پارسال سرم چه جوری چند تا باتوم میخی خورد. یه مسواک خریدم 3 روز پیش فکر کن کله فرچه، تیکه بالایی اش رفت یهو. دیدم یه چیزی تو دهنمه. گفتم وای تو این اوضاع احوال 1000$ رفت واسه دندون پزشکی با ترس و لرز دیدم نه فرچه مسواکه. امروز با مسرت 12.67$ مسواک خریدم با دو tax  اینجا شد 16.44. the Edge. یه مستند دیدم از یه Rock & Roll band وااااااییییییییییییییییییییییییییییی. عاشق اون دیوونه شدم همونو میگم. د همون. می دونی دیگه. آقا اگه نمی دونی وارد بت های من نشو. بت های من بت های من. آخ چه لذتی داره. تکرار کن. بگو بت های من. ببین چه شخصیتی بهت میده. حالا بگو من بتم. من بتم. دیدی این زندگی مزخرف کانادایی هارو. میخوام با گلدون برم تو صورتشون. یه عده اسگل جمع شدن و خوشحالن که هستن. صبح ها بیدار میشن و meditation  می کنن با یه جمله.

1-      یه رومیزی چهار خونه ترجیحا قهوه ای و آبی

2-      کانال HBO

3-      تتوی قوس کمر. چی باشه بهتره؟

4-      Advil 600

5-      Layers of brunettes

6-      عدد 7 را بپذیر.

7-      هشت

8-      از prodigy بدم میاد

9-      دیروز Marcio Prime گم شد. مادرش زنگ زد و جیغ زد. امروز همه جای شهر اعلامیه زدم.

10-   گیتار میزد و انقدر وحشی بود که انگشتاشو زخم میکرد. خون می چکید. گیتار پر خون بود. د فیلم بود بابا. تو احمق باش جونم. تو با حماقتت همچین برو جلو....

به سگها علامت بده بایستند

تو در ارابه ی پر از خونت

او را به آتش بکش

ققنوس شامه ی قوی اش را دور خانه می کشد

تو از همسایه ها اجازه بگیر برای قتل گربه مان...