بلند می شوی

تاریک

صورتت را خورده است

بلند می شوی

دستت را خورده است

ابرها غارغار 

چهره ات را خورده اند

که تاریک

که دست ها

که خورده اند.









دعای آفتاب





۱-


تاریکی بر فراز همه چیز ایستاده بود

آفتاب

بر

می آید.





۲-


کرکسان 

بر گوشت پاره ی خود سلامی می کنند

به هنگام ظهر

(دوزخ

خاموش است)





۳-


آی خورشید کور

آی ویرانگر

ما را دعای خیر کن

بلکه

به خواب رویم.




جفری هیل































از همه تان می ترسم 

چون نمی توانم مانند شما باشم

لحظه ای را در لحظه بعد ادغام کنم....















































emrooz rooze ajibi bood, hosele nadaram tarif konam, ama enghad etefagh oftad ke bavar nemikoni ke ye rooz bude, harchi talkho shirino zahro ajibo gharibo nadero mamoolo harchi bood etefagh oftad


hosele nadram tarif konam


hata hosele nadram farsi type konam.... Hana hosele nadare



inam tak shote akhar az balcone khune va damane zarde ajib ke tamame rooz ra jen zade karde bood, zani ajibo bi chehreh, emruz ruze jen haie zard bood..... va ta ghable ax nemidunestam ke ta residam khune tanha etefaghe zardamo nakhaodagah be tan kardeam.......


hosele nadram....



hosele nadaram





shab gom sho




 






می نویسم حسرت 
زبانم از کار می افتد ...آزار دهنده 
دستم از کار می افتد... آزار دهنده 
چشمهایم تار می بیند... آزار دهنده 
شکمم درد می گیرد... آزار دهنده 
آرام نمی شوند محو نمی شوند 
آشتی نمی کنند داد می زنند 
مثل مادر پدر خواهر برادر شوهر راننده راننده 
راننده بوی سیگار مانده می دهد...آزار دهنده. 



- اسفندیار از کتاب شهر بازی



























نمی دونم از کجا سبز شد یهو تو زندگیم این صابون زشت حالا نگم بوگندو که نیست ام، اما آخه اصلا "من نیست" خریدن این چیزا. اما خب الان دو ماهه منتظرم تموم شه برم سراغ اون butter strawberry liquid soap که از چارلی دزدیمش چون خودم وسعم نمی رسه بخرم. واسه همینه اصلا. اصلا همینه. فک کن روزی دو بار یه بار قبل سرکار رفتن یه بار بعد ورزش حمام کنی بعد یه صابونی در طول دو ماه تموم نشه. امروز Van art gallery مجموعه surrealism برمبنای تفکر فروید رو به نمایش گذاشته بود بعد یه کار هنرمندی بود به اسم به اسم واستا از تو کتابچم نگا کنم. واستا واستا... Annet Messager که کنار کاراش نوشته بود:

I don’t clearly remember but sth like, my works are all about everyday objects which are the most troubling & strange…

بعد کاراشو باید می دیدین چشم انسان رو عکاسی کرده بود و به شکل پرنده بریده بود و تو فضا ول کرده بود. آخ خوب بود. آخ خل بود. بعد من گفتم God Damn IT, that’s my bloody everyday problem

به کوچه نزدیک میشم هر روز. برام شده یه سردرد. هر روز می پیچم توش ببینم کی چی امروز گذاشته. آدم جن زده میشه گاهی. مثل یه مریضی دلچسبه. هر روز می ری یه جایی ببینی چی شده. جالب اینجاست که نه عکس می گیرم نه فیلم. فقط می رم ببینم چی شده. داستان از اینجا شروع شد که فاصله خونه تا کلاسای ورزش کمه و چون در کانادای شریف شسته رفته و تر تمیز و ژیگول پیگول نمیشه indoor سیگار کشید من تا از خونه میام بیرون یکی روشن می کنم. بعد چون یه دونه تا کلاس تموم نمیشه بیرون وامیستادم تا تموم شه و چون خیلی زشته و بد به قول این people ها که به آدم میگن loser اگه دم کلاس ورزش سیگار بکشی یه کوچه ی مخوفی اون بغله که من میرم توش سیگار بکشم از سلام ملیک بیهوده که بهتره با آدمای خوب هدفمند. آره تو کوچه هه روز اول چیز جالبی نبود. روز دوم چند تا ته سیگار. روز سوم یه pad روز چهارم چند تا روزنامه مچاله روز پنجم رو دیوار یه graffiti  سبز  روز ششم یه دستکش  روز هفتم یه کاندوم روز هشتم هیچی روز نهم چند تا نت به دیوار بود have u paid for the parking روز دهم یه سرنگ... تو تخت از این ور به اون ور شدم یه رو تختی خوشگل سفید و یاسی خریدم. چشمامو باز کردم دیدم یه کله گنده از بیرون  داره پنجره ها رو می شوره. یادم افتاد که ای وای دیشب blinds ها رو پایین نکشیدم. حالا بیا درستش کن. درست نشد که نشد. اون بیرون چند تا سگ واق واق می کردن فکر کنم خانوم Tangerine  سگاش به اون آقاهه حساسیت داشتن. گربه منم این ور اونور قدم میزد و منتظر بود که قضیه چه جوری حل و فصل میشه. هوا تاریکه. تو موزه امروز یه animation دیدم که از جلوی چشمم بیرون نمیره. الان واست نگا می کنم ببینم تو youtube هست. وای به زندگی عادت نمی کنم. عادت نمی کنم از خودم بدم میاد که می تونم خوب مرز بین دیوونگی و عقل رو رعایت کنم. والا میگن خوبه آرتیست این شکلی باشه. والا میگن افراطی نبودن تو آرت خوبه. والا میگن این شکلیه که موفق میشی. میگن fucked up people do not go anywhere. د به درک. می خوام صدسال اینطور نشه. دیدی نشد آخر سر؟ دیدی نشد عید برم خونه؟ د هُش هش نشد که نشد. باطری ipod مونده رو do not disconnect داره پدر صاحابمو در میاره. جمعه نیست اینجا همیشه جمعه ست مثل صدای آمبولانس که تمومی نداره. مثل صدای چرخ گوشت. مثل دندون رو دندون کشیدن و سق زدن به بچه یاد دادن. آخ بدم میاد. آخ. بالاترین میزان crime  در Brooklyn هست میدونی. 67.8 per hour. هاها من اونجا راه رفتم. ها ها جرات نکردم دوربینمو دربیارم. ولی آخ خوبه. پر سیاهه. و همه فحش خارمادر میدن به هوا به ماشین به جوی به تبلیغ بستنی. تازه من چون خوشگلم بهم crack  هم تعارف شد. من ترسوی بزدلو بگو تا دیدم مورد توجه واقع شدم تاکسی گرفتم د فرار... بیشتر نگران هستیا بودم. عادت نداره. اخبار نمی خونه. احمدی نژاد نمی شناسه. بنزین که گرون شده رو بی خبره. ااااا باشه نمی گم. باشه استغفراله. خدا به دور یه موقع کسی نفهمه 18 تیر پارسال سرم چه جوری چند تا باتوم میخی خورد. یه مسواک خریدم 3 روز پیش فکر کن کله فرچه، تیکه بالایی اش رفت یهو. دیدم یه چیزی تو دهنمه. گفتم وای تو این اوضاع احوال 1000$ رفت واسه دندون پزشکی با ترس و لرز دیدم نه فرچه مسواکه. امروز با مسرت 12.67$ مسواک خریدم با دو tax  اینجا شد 16.44. the Edge. یه مستند دیدم از یه Rock & Roll band وااااااییییییییییییییییییییییییییییی. عاشق اون دیوونه شدم همونو میگم. د همون. می دونی دیگه. آقا اگه نمی دونی وارد بت های من نشو. بت های من بت های من. آخ چه لذتی داره. تکرار کن. بگو بت های من. ببین چه شخصیتی بهت میده. حالا بگو من بتم. من بتم. دیدی این زندگی مزخرف کانادایی هارو. میخوام با گلدون برم تو صورتشون. یه عده اسگل جمع شدن و خوشحالن که هستن. صبح ها بیدار میشن و meditation  می کنن با یه جمله.

1-      یه رومیزی چهار خونه ترجیحا قهوه ای و آبی

2-      کانال HBO

3-      تتوی قوس کمر. چی باشه بهتره؟

4-      Advil 600

5-      Layers of brunettes

6-      عدد 7 را بپذیر.

7-      هشت

8-      از prodigy بدم میاد

9-      دیروز Marcio Prime گم شد. مادرش زنگ زد و جیغ زد. امروز همه جای شهر اعلامیه زدم.

10-   گیتار میزد و انقدر وحشی بود که انگشتاشو زخم میکرد. خون می چکید. گیتار پر خون بود. د فیلم بود بابا. تو احمق باش جونم. تو با حماقتت همچین برو جلو....

به سگها علامت بده بایستند

تو در ارابه ی پر از خونت

او را به آتش بکش

ققنوس شامه ی قوی اش را دور خانه می کشد

تو از همسایه ها اجازه بگیر برای قتل گربه مان...












تنها تو آنجا!




کوتاه است در

پس آن به که فروتن باشی

آینه ای نیک پرداخته توانی بود آنجا تا آراستگی را پیش از درآمدن در خود نظری کنی

هر چند که غلغله ی آنسوی در زاده توهم توست نه انبوهی مهمانان

که آنجا تو را کسی به انتظار نیست

که آنجا جنبش شاید اما جنبنده ای در کار نیست


نه ارواح

نه اشباح

نه قدیسان کافورینه به کف

نه عفریتان آتیشین گاو سر

نه شیطان بهتان خورده با کلاه بوقی منگوله دارش

نه ملفمه ی بی قانون مطلق های متنافی

تنها تو آنجا موجودیت مطلقی

موجودیت محض

چرا که در غیاب خود ادامه میابی و غیابت حضور قاطع اعجاز است!



استاد شاملو












بوی خیس تن خاک








یادم نمی یاد چیزی. مدتهاست تلاش می کنم یادم بیاد. نمیشه. چیزی جز مرگ مهتاب- اعدام عمو موتوری- دست کنده شده تو خیابون- تو کوه ها به دفعات در حد مرگ یخ زدن و مرگ رو چشیدن و بابام چیزی دیگه یادم نمیاد. تو مدرسه کتک خوردن بچه های تنبل با خط کش خاص تک من و من که زرنگ بودم و کتک نمی خوردم چیزی یادم نمیاد. بابامو خیلی خوب یادمه. زندگی با بابام. کوهنوردی. موسیقی. کتاب. تو خونه بزرگ تنها بودن. دوستی نداشتن. فقط بابا. مامان نبود. هیچی از مامان یادم نمیاد. یه چیزای کم. تلخ. با بابا کتاب خوندن. تو کتابخونه ش ولو بودن. شریعتی تو دبستان خوندن. هدایت از حفظ بودن. تاریخ تمدن جهان. ورزش. ورزش. قهرمانی ژیمناستیک. بابا. بابا. در رو رو مهمون باز نکردن. از بچه ها ترسیدن. بهترین اسباب بازیا رو داشتن و با کسی قسمت نکردن. بچه ها رو از خونه بیرون انداختن. از طبقه دوم پرت شدن پایین چون خر بزرگی برقی مو ندادم اون دختره سوار شه. مامانم میگه خیلی جیغ زده چون فکر کرده مردم. مامانو یادم نیست. یادم نیست. از مدرسه متنفرم. از مدرسه متنفرم. از مدرسه متنفرم. هر سال مدرسه های بهتر. مدرسه های درخشان تر. شبانه روزی. ترس. غذاها. از غذا متنفرم. از ملافه ها می ترسم. از کلاس های غیرانتفاعی ۵ نفره. از معلما متنفرم. از معلم بهداشت متنفرم. از شبا متنفرم. دلم برای آقا مهدی مستاجرمون تنگ شده. میشستم تو حیاط تا با پژوی سبزش بیاد و منو بغل کنه بگه زیر درخت بید چه خوشگلی. اون موقع من ۶ سالم بود اون ۳۴ سالش. دلم می خواست باهاش ازدواج کنم. ۶ سال پیش رفتم مغازش. البته که منو نشناخت. بغلم نکرد دیگه. دیگه نگفت زیر درخت بید چه خوشگلی. گفت که خانوم شدم و هنوز چشمام برق بچگیامو داره... اون با موهای جو گندمیش خوش قیافه تر بود. و حتما دیگه خونه خریده بود و مستاجر نبود. گفتم بهش که ما اون درخت بید رو قطع کردیم تا پارکینگ بیشتر واسه ماشینامون داشته باشیم. اون نگفت چه حیف. چشماش غمگین تر بود. دیگه هرگز ندیدمش. 

یه سری چیزارو یادمه که حتی دستم می ترسه  بنویسه. به نبی پور که گفتم دیگه همش گیر می داد که اینا مال همونه. و حتما راست میگه. دیگه کلا چیزی یادم نیست. از مامان سعی می کنم یه چیزایی یادم بیاد. آخه مگه میشه. من و بابا همیشه با هم بودیم. همیشه. از پسرای کوچه براش می گفتم. اون گوش میداد. از خصوصی ترین چیزا. اون بغلم می کرد. بابام گاهی شعر می نوشت. بابام صداش خیلی خوبه. تو گوشم شبا می خوند: توی موهات زیر بارون... اینو از اول تا آخرشو یادمه. صدای بغض آلودشو. بابام بابا بود. هومن می گفت سخت ترین کار دنیا بابا بودن تویه. بابام از عهده ش خوب براومد. خوب...


http://www.youtube.com/watch?v=lCEWIwlg5h8&feature=related




تولد مامانم امروزه. خوشبختانه کادوهاش رسیده و همه اندازشه. خیلی اتفاق عجیبیه ها. هیچ وقت به موقع نمیرسه. دو ماه قبل پست می کنی و دو ماه بعد میرسه. اما این دفعه ...



بارون میاد. برف هم قاطیشه. باید کیک بخرم. براش شمع فوت کنم. تولد مامان طلاس. خدای مامانمو شکر می کنم که مامان هست. هست کسی که هر روز زنگ بزنه بگه چقدر خوشحاله من وجود دارم که دوستم داره. که بگه نفسشم. بگه خونه چقدر تاریکه بی من. بگه گنده غمگینه. بگه سن پترزبورگ کثیفه بپرسه بدیمش خشکشویی. بگه ملافه های گل گلی قرمزمو هر روز مرتب می کنه با اینکه کسی توش نمی خوابه. بگه عکسام و نقاشیامو خاک نگرفته. بگه همه چقدر یادمن. بگه همه می پرسن کی برمی گردم. بگه عشق مامان بگه براش باارزشم. بوسم کنه و بگه مامان صداتم آرامش میاره...

بابام خیلی باهام حرف نمی زنه. دو-سه هفته یه بار... از مدرسه می پرسه. از پول می پرسه. از پاشو بیا بسمونه. از مجازات دیگه بسه. بگه بوی موهات... بگه بوی گندمزار... بگه بوی شوره زار... بگه بوی خیس تن خاک... 



بابا.... مامان... 



تولدت مبارک مامان طلا... چقدر خوشبختم هستی. 





این مامانمه که داره با من حرف می زنه...











اون فیلو من برای مامان طلا خریدم و بابا... ای گل آلوده گل من